آغوش من دروازه های تخت جمشید است /می خواستم تو پادشاه کشورم باشی
آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را /افسوس که می خواستی اسکندرم باشی
آغوش من دروازه های تخت جمشید است /می خواستم تو پادشاه کشورم باشی
آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را /افسوس که می خواستی اسکندرم باشی
از قدیم میگن برای کسی بمیر که برات تب کنه…
قدیمیا چه پر توقع بودن!!!
من برات می میرم ولیخدانکنه تو تب کنی عشقم!
اسپندگان شاد باد
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
تا همیشه یادمان بماند بزرگ ترین درسی را که یلدا به ما می دهد :
«دور و دراز ترین شب ها نیز سرانجام به خورشید می رسند».
تعداد صفحات : 3